کد مطلب:35804
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
آيا همة اصحاب پيامبراسلام «عادل» بودند؟
صحابهوياران پيامبر اكرم(ص) كه در زمان حيات آن حضرت به او ايمان آورده و از محضر وي كسب معرفت كرد كردهاند، نزد ما شيعيان از احترام خاص برخوردارند، چه آنان كه در جنگهاي بدر و احد و احزاب و حنين شربت شهادت نوشيدند، و چه آنان كه پس از درگذشت پيامبر در قيد حيات باقي ماندند. همه اينان، از حيث آن كه به پيامبر ايمان آورده و در كنار او بودهاند، از احترام برخوردارند، و در جهان هيچ مسلماني نيست كه به صحابة پيامبر اكرم (از آن نظر كه صحابة پيامبر بودهاست) بدگويي كرده يا اظهار بيمهري نمايد، و اگر چنين نسبتي به گروهي از مسلمانان بدهند نسبتي كاملاً بي اساس است.
ولي در كنار اين مسئله، مطلب ديگري وجود دارد كه بايستي بدون هيچ تعصّب يا حبّ و بغضي بدان رسيدگي كرد: آيا همة اصحاب، عادل و پرهيزگار و پيراسته از گناه بودهاند؟ يا آنكه حكم صحابه، از اين نظر، حكم «تابعين» است كه نميتوان همگي آنان را عادل و پارسا دانست؟
بديهي است رؤيت پيامبرو مصاحبت با او، هرچند امري افتخار آميز است، ولي براي هيچ انساني مصونيت از گناه نميآورد، و نميتوان به همة صحابه با يك نظر نگريست و همگي را عادل و پرهيزگار و پيراسته از گناه دانست، زيرا به شهادت قرآن، آنان در عين داشتن افتخار «صحابي بودن» ـ از حيث ايمان و نفاق، و اطاعت و عصيان در برابر خدا و رسول ـ به اصناف گوناگوني تقسيم شدهاند كه با توجه به اين تقسيمبندي نميتوان همگان را يكسان انديشيد، و كلاً عادل و پرهيزگار دانست.
شكي نيست قرآن ياران پيامبر را در مواقع مختلف ستوده است (سورة توبه آيه 100، سورة فتح آيههاي 18 و 29، سورة حشره آيه8 و 9) فيالمثل از بيعت كنندگان با پيامبر(ص) در جريان صلح حديبيه اظهار رضايت كرده و ميفرمايد: «لَقَدْ رَضِيَ اللهُ مِنَ المُؤْمِنِينَ إِذْ يُبا يِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ» فتح/18. اما اين ستايش، بيانگر رضايت خداوند از آنان در حال بيعت «إِذ يُبا يِعُونَكَ» است، و دلالت بر تضمين صلاح و رستگاري همة آنان تا پايان عمر ندارد. لذا اگر فرد يا افرادي از آنان بعداً راه خلاف در پيش گرفته باشند، مسلماً رضايت پيشين الهي، گواه بر پارسايي پيوسته و رستگاري ابدي آنان نخواهد بود، زيرا شأن و مقام اين گروه كه مورد رضايت خدا قرار گرفتهاند بالاتر از پيامبر نيست كه دربارة او ميفرمايد: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ» زمر/65: [اگر به خدا شرك ورزي قطعاً عمل تو باطل شده و از زيانكاران خواهي بود].
اين نوع آيات، بيانگر كمالي است كه اين افراد در آن حالت به دست آوردهاند، و البته اگر تا پايان زندگي نيز آن كمال را پاس دارند، رستگار خواهند بود.
بنابر آنچه گفتهشد، هرگاه دلايل قاطعي از قرآن و سنت و تاريخ بر انحراف فرد يا افرادي گواهي داد، نميتوان به استناد به اين گونه ستايشها دلايل مزبور را رد كرد.
از باب نمونه قرآن كريم از برخي از صحابه به عنوان «فاسق» ياد ميكند و ميفرمايد: « إِنْ جاءَ كُمْ فاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيّنُوا» حجرات/6. در آية ديگر نيز دربارة وي ميفرمايد: «أَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناَ كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ» سجده/18. اين فرد، به گواهي قطعي تاريخ، «وليد بن عقبه» از صحابة پيامبر بوده است، كه در عين كسب دو فضيلت صحابي بودن و هجرت كردن، نتوانست اعتبار خود را حفظ كند و با جعل دروغ دربارة طايفة بني مصطلق، خداوند از وي به عنوان فاسق يادكرد (به تفاسير دو آية فوق مراجعه شود.).
با توجه به اين آيه و نظاير آن (آل عمران/153ـ 154. احزاب /12، توبه /45ـ47.و نيز ملاحظة احاديثي كه در نكوهش برخي از صحابه در كتب حديث (جامع الاصول، ج11، كتاب حوض، حديث شمارة 7972) وارد شده و همچنين مطالعة تاريخ زندگي برخي از آنان (صحيح بخاري، ج5، تفسير سورة نور، ص 118ـ119)، نميتوان قاطعانه همة اصحاب پيامبر را كه شمارة آنان از يك صد هزار تن هم متجاوز است، عادل و پارسا دانست.
آنچه كه در اينجا مورد بحث و بررسي است همانا مسئلة «عدالت همة صحابه» است، نه سبّ صحابه. متأسفانه برخي ميان اين دو مسئله فرقي نگذاشته و مخالفان در مسئلة نخست را به مطلب دوم متهم ميسازند.
: آية الله جعفر سبحاني
منشور عقايد اماميه
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.